حماس به منظور پیروی از استراتژی استاد غنوشی در تونس و عدم تکرار اشتباهات جنبش مادر – اخوان مصر - حکومت را دودستی تقدیم محمود عباس خواهد کرد....
از پافشاری محمود عباس بر ریاض مالکی به عنوان وزیرخارجه تعجب میکنم.
آیا به زودی و پس از تشکیل حکومت توافقی ملی شاهد حضور حماسیهای ریش پروفسوری و یا ریش بلند در سفارتخانههای فلسطین خواهیم بود؟
محمود عباس رئیس فلسطین، دکتر «رامی الحمد لله» نخستوزیر کنونیاش را مکلف نمود که دولت توافق ملی جدید را که قرار است 15 وزیر مستقل داشته باشد، تشکیل دهد، ولی عدم سخنرانی خداحافظی اسماعیل هنیه نخستوزیر - حکومت غزه – بیانگر این است که هنوز موانعی وجود دارد که مانع اعلام آن حکومت، در چند ساعت آینده میباشد. اختلافها در چند نقطه متمرکز است که بزرگترین آن عبارت است از پافشاری رئیس عباس بر وزیر خارجه شدن ریاض مالکی و نپذیرفتن کاندیداهای معرفی شده توسط حماس؛ همچون خانم حنان عشراوی، مصطفی برغوثی، زیاد ابو عمرو برای این پست؛ علاوه بر اختلاف بر پنج نفر کاندیدای دیگر از جمله پست وزارت کشور، در حالی که هنوز آقای الحمدلله از پذیرفتن پست وزارت کشور که جنجالی و بیشتر مرتبط است با دستگاههای امنیتی دولت فتح و حماس امتناع میورزد.
ظاهراً ریشهی اصلی اختلافات این است که آقای محمود عباس هنوز بر تعهداتش به اسرائیلیها در چارچوب «هماهنگیهای امنیتی» وفادار و ماندگار است، و این گفته محمود عباس خطاب به هیأتی اسرائیلی که در رام الله به دیدارش آمده بود «این هماهنگی و همکاری امنیتی، امری است مقدس و او هرگز از آن چشمپوشی نخواهد کرد» تصادفی نیست بلکه در درون خود پیامها دارد.
البته ما نمیدانیم اگر نیروهای امنیتی فلسطینی به تأمین امنیت دشمن اشغالگر بپردازند و از سربازان و شهرکهای اشغالگران پاسداری کنند قداستش کجا نهفته است.
میدانیم که مدیریت وزارتخانه سخت و شبه محال است؛ ولی نمیدانیم چرا رئیس محمود عباس تا این اندازه بر وزیر خارجهی سابقش آقای مالکی اصرار میورزد؟ او که از لحاظ توانایی به هنری کسینجر و جان کری نمیرسد.
تازه به اعتراف کارشناسان، دستاوردها و سبک دیپلماسی آقای مالکی تاکنون بسیار محدود و ناقص بوده است اگر بگوییم بیشتر سفیران فلسطین که تعدادشان به 80 سفیر میرسد و از مزایای مالی هنگفتی نیز بر خوردارند و به ویژه آن سفارتخانههایی که در پایتختهای اروپا و آمریکای شمالی و جنوبی قرار دارند، اگر بگوییم هیچ فعالیت و نشاطی نداشته و ندارند گزافه نگفتهایم.
آیا اکنون که از حکومت توافقی و شراکتی بین حماس و فتح سخن میگوییم میتوانیم تخمین بزنیم که در آینده برخی از این سفارتخانهها را اعضای حماس اشغال خواهند نمود؟ آری تشکیل حکومت توافقی و ملی بین دو جریان کاملاً از هم جدا و دو تشکیلات با دو ایدئولوژی تقریباً متناقض، کاری است سنگین و طاقتفرسا، و این کار نیازمند انعطاف و سازش از هر دو طرف مذاکره کننده است؛ البته نه گذشت از ثوابت ملت فلسطین؛ مانند حق بازگشت آوارگان و بازگرداندن تمام اراضی اشغال شده از جمله شهر قدس و شهرکها.
آیا پس از تشکیل حکومت وفاق ملی شاهد مقاومت مردمی مسالمتآمیز- نمیگوییم مسلحانه و گسترده، که در آن طرفداران دو جریانِ همپیمان حضور داشته باشند- خواهیم بود؟
البته نمیدانیم نخستوزیر فلسطین ووزرای دولت جدیدش چگونه وظایفشان را انجام خواهند داد؟ و بویژه وزرایی که از باریکهی غزه هستند؟ اسرائیل که نمیگذارد روزنامهی باریکهی غزه در رام الله چاپ و توزیع شود؛ در حالیکه این روزنامه بر صفحهی اینترنت نیز وجود دارد، آیا اجازه خواهد داد وزرای دولتی به باریکهی غزه رفته و برایشان مانع نتراشد؟
آیا اسرائیل اجازه میدهد این وزرا به مسئولیتهایشان عمل نموده و در جلسات هیأت دولت- در غزه یا رام الله - حضور یابند.
بنیامین نتانیاهو، «نخستوزیر اسرائیل» در نخستین لحظههای مشورت پیرامون آشتی بین فتح و حماس، مخالفت شدیدش را با آن اعلام نمود و علاوه بر تحریمهایی از جمله بلوکه نمودن دارایی دولت خودگردان - که به 100 ملیون دولار در ماه میرسد – و در صورت آشتی، محمود عباس را به انتخاب یکی از دو گزینهی حماس و اسرائیل فرا خواند.
ما گمان نمیکنیم این موضع خشن اسرائیلیها حتی با وجود اینکه قرار است وزرای دولت توافقی مستقل و تکنوکرات - و غیر حماسی - باشند، تغییری بر آن حادث شود.
به نظر ما انعطاف و نرمش بیسابقهی حماس بزرگترین عامل پیروزی نشستهای آشتی بین فتح و حماس و تشکیل دولت توافقی میباشد؛ چرا که جنبش حماس که احساس میکند در انزوای کاملی نسبت به جهان عرب و غرب به سر میبرد و نمیتواند تعهدات مالیاش را در قبال 40 هزار کارمند دولتش در غزه عملی نماید، ناگزیر است چنین انعطاف و نرمش بزرگی را از خود نشان داد.
البته منکر این قضیه هم نیستیم که جنبش فتح نیز در بحران به سر میبرد، بحرانهایی همچون؛ شکست خوردن شرط بندی آن و اعتماد وصفناپذیرش بر مذاکرات سازش و آب شدن طرح راه حل "دو دولت" و از دست دادن محبوبیت مردمی و جهانی و عربیاش.
به نظر ما موفقیت بزرگ و کنونی در تشکیل دولت توافقی زمانی حاصل شد که جناح «عملگرا» در حماس توانست رهبران این جنبش را بر سپردن سلطه و قدرت در نوار غزه به "رامی الحمدلله" متقاعد نماید تا بدینگونه حماس بتواند از سنگینی وظایف و مسئولیتهای طاقتفرسای زمامداریاش در غزه بکاهد و از سنگینی تحریمهای اعمال شده علیه خود بکاهد و شرایط در باریکهی غزه را به قبل از کودتای نظامی و سیاسی علیه جنبش فتح برگرداند و گلوگاه رفح را به اشراف و مراقبت گارد ریاست جمهوری در رام الله بسپارد و بدینگونه بهانه را از- کودتاگران - مصر بگیرد؛ زیرا ظاهراً با بستن گلوگاه مذکور درصدد خفه نمودن دو میلیون انسان در غزه و نابود کردن اقتصاد و از بین بردن منافع و مصالحشان و همچنین کشتن بیمارانشان هستند.
جنبش حماس که نیک میداند شرایط به ویژه پس از فروپاشی محمد مرسی تغییر کرده و روز به روز از دوستان و همپیمانانش در منطقه و جهان کاسته میشود، پس از روی ناچاری تصمیم گرفت بازنگری ریشهای نسبت به سیاستها و مواضع سابقش داشته باشد و به نتایج مهم و کاربردی دست یافت از جمله بازگشتن و پرداختن به مقاومت – و مبارزهی چریکی - چرا که جنبش فتح در طول این مدت علیه حماس تلاش کرده و در تحریمهای اعمال شده علیه آن در غزه سهم به سزایی داشته است؛ به گونهای که حماس تنها مانده است. در ضمن حماس این تغییرات را به منظور پیمودن روش جنبش النهضه در تونس در دستور کار خود قرار داده است، جنبش نهضتی که چون برندهی انتخابات بود زمامداری حکومت در کشورش را نیز برعهده داشت؛ ولی به منظور عدم بروز جنگهای داخلی در کشور از حکومت و زمامداری صرف نظر کرده و آن را به اشخاص مستقل و تکنوکرات واگذار نمود.
آری جنبش نهضت تونس این کوتاهآمدن شجاعانه را با دل و جان پذیرفت؛ ولی از اهداف سیاسیاش از جمله شرکت در انتخابات پارلمانی آینده و تشکیل دوباره دولت- اگر پیروز میدان شود - صرف نظر ننمود.
استاد راشد غنوشی بسیار زرنگ بود؛ آنگاه که از تجربهی کوتاه اخوان المسلمین در مصر و اشتباهات بزرگی که در ادارهی کشور مرتکب شدند- اشتباهاتی که ریشه در کمبود خبرگی داشت- عبرت گرفته و استفاده کرد. ازجمله بزرگترین اشتباهات اخوانیها در طول یک سال زمامداری در مصر میتوان به عدم همزیستی با دیگر جریانها بویژه جریانهای لیبرال و چپ از یکسو و همپیمان شدنشان با سلفیهایی که از پشت به آنان خنجر زده و تنهایشان گذاشتند، اشاره نمود. علاوه بر انتخاب سیسی به عنوان وزیر دفاع و فرماندهی ارتش آن هم به دلیل اینکه گویا او نمازهای پنجگانهاش را مرتب اقامه میکند.
به نظر میرسد جنبش حماس و پس از احساس خطر از تحریمهای رسمی و دولتی مصر و پس از کودتای نظامی سیسی و همچنین تخریب تونلها و جلوگیری از ورود اموال به غزه، تصمیم گرفته است از تجربهی – موفق – جنبش نهضت تونس استفاده نموده و موقتاً بر صندلیهای عقبِ – کشتی سلطه و قدرت - قرار گیرد به امید اینکه در آینده تغییراتی در معادلات سیاسی و بین المللی کنونی – که زمامداری اسلامگرایان را بر نمیتابد- روی دهد.
دعوت دکتر احمد یوسف؛ مشاور سابق اسماعیل هنیه نخستوزیر در غزه، از حماس جهت تشکیل حزبی سیاسی و جدید که بیشتر جنبه و صبغهی مدنی داشته باشد – نه اسلامی– و از زنان و مسیحیان نیز عضوگیری نماید بهگونهای که حزب جدید و مورد نظر با تغییرات به وجود آمده در منطقه و جهان همسویی نماید، و بدینگونه جنبش مذکور بحران کنونی را پشت سر بگذارد، این دعوت میتواند به عنوان نخستین گام برای عقبنشینی همزمان حماس از حکومت و قدرت و رهیدن از هزینهها و مسئولیتهای کمرشکن اداری و مالی، به شمار آید.
دکتر احمد یوسف در پرتاب نمودن بالنهای سنجش به منظور آگاه شدن از عکسالعمل سایر رهبران از تخصص بالایی برخوردار است؛ علاوه بر اینکه او نمایندهی بخش میانهرو و انعطافپذیر جنبش حماس نیز هست، البته اینجانب – عبدالباری عطوان - گمان نمیکنم نامبرده در تلاشهایش که به منظور ارائهی راه حل و برونرفت از بحران کشندهی کنونی حماس انجام میدهد، مورد حمایت سایر رهبران حماس قرار گیرد.
جنبش حماس همچون یک جنبش سیاسی به منظور ماندن و (بقاء) در مقابل طوفانهای کمرشکنی؛ همچون جنگهای تحمیلی و ترور رهبران و تحریمهای کنونی و ...- از خود مقاومت نشان داده و از همین زاویه میتوان به تحلیل چشمپوشیهای کنونی حماس و راضی شدنش به واگذاری حکومت و دولت در غزه به جنبش فتح و پذیرفتن دولت توافقی با کمترین شرایط مورد نظرش پرداخت و این کاری که حماس انجام داد از دیدگاه بسیاری، عاقلانهترین کار - ممکن- بود؛ به ویژه پس از آنکه حماس مورد بیمهری و جفای خیلیها قرار گرفت.
مسألهی مهم تر دیگری که نمیتوان پس از دستیابی به آشتی اخیر و تشکیل دولت توافقی از آن گذشت این است که اکنون - و پس از خارج شدن حماس از گردونهی – شرایط سیاسی فلسطینی بهگونهای است که محمود عباس و دولت خودگردانش بدون اپوزیسیون و مخالف به اسبدوانی میپردازد و با بیرون آوردن حکومت از دست حماس و قبضه نمودن آن توانسته است وکالتی را از حماس - به عنوان سرسختترین مخالفان- دریافت دارد، امری که هرگز توقعش را نداشت، شرایط کنونی به گونهای است که رئیس عباس به راحتی میتواند به مذاکرات عقیم و بیفایدهی سازش و هماهنگیهای امنیتی و شاید توافقات و تفریطها و سهلانگاریهای دیگری بپردازد؛ که به نظر ما این مصیبت کبری و بزرگی برای ملت و مردم و قضیهی فلسطین است.
نظرات
مسلم
15 خرداد 1393 - 08:06فکر نکنم که نظر نویسنده درباره ی انتخاب سیسی به وزارت دفاع صحیح باشد (علاوه بر انتخاب سیسی به عنوان وزیر دفاع و فرماندهی ارتش آن هم به دلیل اینکه گویا او نمازهای پنجگانهاش را مرتب اقامه میکند.) چرا که دکتر محمد مرسی در انتخاب برخی وزیرانش استقلال عمل نداشت و مجبور بود با حکام نظامی (و صحنه گردانان اصلی پشت پرده که از آنان اطلاعی نداشت) همکاری کند تا بلکه او هم زمانی بیابد تا قدرت را بصورت کاملش به دست گیرد و از قیمومیت نظامیان خلاص گردد.